عنوان:
تدون و ارزیابی پایائی و روائی یک پرسشنامه ساختارمند در تعیین مزاج سرشتی و عرضی
نویسندگان:
حمیدرضا شیخ روشندل، فاطمه قدیمی و مهدیه علیزاده
نویسنده مسئول:
دکتر حمید رضا شیخ روشندل
چکیده
مقدمه
در این فصل به بیان برخى اصطلاحات طب سنّتى از جمله اركان، مزاج، اخلاط، اعضا و قوا و ارواح مىپردازیم. در پایان نیز برخى مبانى طب سنّتى به صورت مقایسهاى با طب جدید، مورد بحث و بررسى قرار خواهند گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن و درك بهتر مطالب، لازم است تا مقدّماتى در مورد اصول و پیشفرضهایى كه دنیاى قدیم طب بر پایه آنها استوار بوده، به صورت اجمال ارایه گردد. بهطور كلى این پیشفرضها در اكثر نقاط دنیا به همین صورت یا با كمى اختلاف، در بین مردم و پزشكان مورد قبول بوده است.
بدیهى است مبانى طب سنّتى ایران هم بر پایه همین اصول و عقاید اوّلیه استوار مىباشد.
یكى از اوّلین مطالبى كه توجه گذشتگان ما را به خود جلب كرد، ظاهر (خواص فیزیكى) اجسام اطراف آنها بود. آنها مواد و نیروهاى اطراف خود را از لحاظ شباهتهاى ظاهرى و فیزیكى به طریق زیر دستهبندى كردند:
- جامدات، كه نمایندهى آنها خاك (داراى صفت سردى و خشكى) بود.
- مایعات، كه نمایندهى آنها آب (داراى صفت سردى و ترى) بود.
- گازها (بخارات)، كه نمایندهى آنها هوا (داراى صفت گرمى و ترى) بود.
- نیروها، كه نمایندهى آنها آتش (داراى صفت گرمى و خشكى) بود.
پیشینیان ما با دقت در محیط اطراف خود چنین نتیجه گرفته بودند كه صفات دوبهدو متضاد" حرارت و برودت" و" رطوبت و خشكى" اساس ساختمان جهان را تشكیل مىدهند. همه اجسام به نوعى این صفات چهارگانه را در وجود خود دارند ولى در هر جسم یك یا چند صفت یا عنصر، غالب و نمایان است. در ادامه انسان را مركّب از مادّه و صورت تعریف كردند." مادّه"
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 47
از چهار عنصر (ركن) خاك، باد، آتش و هوا تشكیل شده و" صورت" مجموعهاى است كه مىكوشد تا عناصر را در كنار هم نگه دارد و پیوندهاى بین آنها را حفظ كند. از آنجایى كه این عناصر به صورت بالطبع باهم ناسازگار هستند، صورت جهت در كنار هم نگه داشتن آنها باید انرژى صرف كرده و تلاش و كوشش نماید. در این میان وظیفهى طبیب این است كه در هنگام لزوم،" صورت" را یارى دهد تا با قدرت و تلاش بیشترى در جهت حفظ عناصر (اركان) در كنار هم بكوشد.
در مرحلهى بعد اخلاط تعریف شدند. بدین صورت كه در بدن هر فرد، مواد غذایى مصرفشده پس از طى مراحلى، تبدیل به مواد سیّالى به نام "خلط" مىشوند. اخلاط چهارگانه عبارتند از: خون، بلغم، صفرا و سودا.
اعتقاد بر این بوده كه اساس ساختمان بدن انسان را خون (بهترین نوع خلط) تشكیل مىدهد و هرگونه وقفه در گردش خون مىتواند حیات انسان را به خطر بیندازد. اما از آنجایى كه تمام اخلاط مىتوانند بر همدیگر اثر متقابل بگذارند، در بدن هر فرد نه تنها باید خون در حالت متعادل و به دور از مواد زاید باشد، بلكه سه خلط دیگر هم باید در حالت تعادل و سلامت باشند تا فرد سالم بماند.
در ادامهى این فصل شما را با نظر طبیبان بزرگ ایرانى از جمله شیخ الرییس ابو على سینا در مورد مطالب فوق الذكر آشنا خواهیم كرد. در انتها نیز مقایسهاى بین برخى از مبانى طب قدیم با یافتهها و نظرات جدید خواهیم داشت.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 48
2- 2- اركان (عناصر)
اجسام سادهاى هستند كه اجزاى اولیه بدن انسان و دیگر موجودات را تشكیل مىدهند و نمىتوان آنها را به اجزایى كه از لحاظ شكل ظاهرى متفاوت هستند، تقسیم كرد. بر اثر اختلاط عناصر با یكدیگر، انواع موجودات- كه از نظر صورت گوناگون هستند- بوجود مىآیند. عناصر چهار عدد هستند كه در دو گروه سبك (آتش و هوا) و سنگین (آب و خاك) قرار مىگیرند.
خاك: جسمى است ساده كه داراى سنگینى مطلق است. مزاج آن سرد و خشك است. یعنى اگر تحت تأثیر علت خارجى نباشد، سردى و خشكى ایجاد مىكند. وجود خاك در موجودات، موجب بهم پیوستگى و پایدارى اجزاى آنها است.
آب: جسمى است ساده و داراى سنگینى زیاد. مزاج آب سرد و تر است و سردى و ترى جزیى از خوى سرشتى آن است. آب به شكلگیرى و نرمى اشكال موجودات كمك مىكند. آب براى آفرینش، شكل دادن آمیزهها و تجمّع و تفرّق اجزاى اجسام ضرورى است.
ترى (نم) اگر چه به آسانى هیئتهاى شكلى را از دست مىدهد، امّا شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 49
مجددا آنها را به سهولت مىپذیرد. خشكى برعكس ترى، هیئتهاى شكلى را به دشوارى مىپذیرد و به دشوارى نیز از آن دست برمىدارد.
هوا: جسمى است ساده و داراى سبكى زیاد. مزاج آن گرم و تر است و جهت نفوذ، نرم كردن و سبك كردن در نهاد موجودات قرار داده شده است.
آتش: جسمى است با سبكى مطلق كه مزاج گرم و خشك دارد. آتش براى پختن و نرم كردن به كار مىرود. در ضمن باعث تعدیل سردى دو عنصر سرد و سنگین (آب و خاك) مىشود. موضع طبیعى آتش بالاتر از تمام عناصر دیگر است.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 50
3- 2- مزاج
مزاج عبارت است از تأثیر متقابل اثر متضاد عناصر (اركان) چهارگانه. به عبارت سادهتر هرگاه اركان در مقادیر مختلف و نسبتهاى نابرابر باهم تركیب شوند، كیفیات جدیدى ایجاد مىكنند كه همان مزاجها هستند. عناصر جهت ایجاد بیشترین تماس با یكدیگر، به ذرّات بسیار ریزى تقسیم مىشوند. هنگامى كه این ذرّات برهم اثر كنند، كیفیتى تازه بوجود مىآید كه سراسر ذرّات عناصر را در بر مىگیرد. از آنجایى كه عناصر داراى چهار كیفیت هستند (گرمى، سردى، خشكى و ترى)، پس مزاج جسم تازه تشكیلشده یا تجزیهشده نیز ما حصل این چهار كیفیت است.
مزاجها دو نوعند:
- مزاج معتدل: مزاجى است كه در آن كیفیّات متضاد با نسبتها و مقادیر برابر تركیب شده باشند.
- مزاج نامعتدل: به دو صورت تعریف مىشود:
الف) مزاج نامعتدل ساده: مزاج به یكى از كیفیات متضاد گرایش بیشترى دارد. انواع این نوع مزاج عبارتند از مزاج گرم، سرد، خشك و تر. در این حالت نمىتوان تخمین زد كه این حالات چهارگانه تا چه مدّتى پایدار هستند، زیرا بهعنوان مثال حالت گرمتر از حدّ لزوم، بدن را خشكتر از حد لازم مىكند یا حالت سردتر از حدّ لزوم، رطوبت بدن را بیشتر از حالت عادى بالا مىبرد.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 51
ب) مزاج نامعتدل مركّب: مزاج به دو تا از كیفیات متضاد گرایش بیشترى پیدا مىكند. انواع این مزاج عبارتند از: مزاج گرم و خشك، مزاج گرم و تر، مزاج سرد و خشك و مزاج سرد و تر. پس در كل نه نوع مزاج وجود دارد:
هشت نوع مزاج نامعتدل و یك نوع مزاج معتدل.
نكتهى آخر اینكه پزشكان طب سنتى براى شناسایى حالات مزاجى افراد، نكات زیر را مدّ نظر قرار مىدادند و از این طریق حالات مزاجى افراد را تشخیص مىدادند:
لمس كردن؛ توجه به مقدار ماهیچه و چربى بدن؛ معاینه موى فرد؛ رنگ پوست؛ شكل اندامها؛ مقدار خواب و بیدارى؛ كنشهاى فرد (بهعنوان مثال سرعت رشد، سرعت رستن موها، سرعت رویش دندانها، سرعت در سخن
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 53
گفتن، پیوستگى كلام و ...)؛ دفع مواد زاید؛ كنشها و واكنشهاى قواى نفسانى (بهعنوان مثال توجه به حالاتى از قبیل زرنگى، بىشرمى، خیالپردازى، خوشبینى، تنبلى و ... كه هركدام نمایندهى یك یا چند حالت مزاجى مىباشند) و ....
4- 2- اخلاط
خلط مادهاى است مرطوب و روان كه از تغییرات غذا در بدن ایجاد مىشود. قسمتى از رطوبت بدن در اثر تولید اخلاط بوجود مىآید. بهطور كلى خلطها به دو صورت وجود دارند:
الف) خلط نیك: خلطى است كه مىتواند به تنهایى یا به كمك اخلاط دیگر مواد تحلیل رفتهى مزاج را جبران كند.
ب) خلط بد: خلطى است زاید و بىمصرف كه قدرت تبدیل شدن به خلط نیك را ندارد مگر به ندرت. این خلط باید از بدن رانده شود و بدن از این نوع خلط پاك گردد.
خلطهاى رطوبى اعم از نیك یا بد چهار نوع هستند:
خون: بهترین نوع خلط است و مزاجى گرم و مرطوب دارد كه به دو صورت مىتواند در بدن وجود داشته باشد.
الف) خون طبیعى: سرخرنگ و شیرین است و بوى بدى ندارد.
ب) خون غیر طبیعى: از تغییرات خون طبیعى بوجود مىآید و دو نوع است: خونى كه مزاجش به صورت خودبهخود تغییر پیدا كرده، مثلا سردتر یا گرمتر از حد طبیعى شده و یا خونى كه در اثر پیدایش یك خلط بد در آن دگرگون شده است. این خلط بد ممكن است از خارج به خون اضافه شود و یا ممكن است در خود خون پدید آمده باشد.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 54
بلغم: اهمیت بلغم در درجهى دوم است و بعد از خون قرار دارد. بلغم به دو صورت طبیعى و غیر طبیعى دیده مىشود.
الف) بلغم طبیعى: این نوع بلغم استعداد آن را دارد كه به خون تبدیل شود و در اصل، بلغم طبیعى خونى است كه هنوز خام و ناپخته است. این بلغم شیرین است، به همراه خون به همهى اندامها مىرود و مزاج آن زیاد سرد نیست. بلغم در اندامها به خون تبدیل مىشود. در ضمن با خون مىآمیزد و خون را براى تغذیهى اندامهاى بلغمى (نظیر مغز) آماده مىكند. همچنین بلغم باعث مرطوب شدن مفاصل مىگردد.
ب) بلغم غیر طبیعى: این بلغم براساس مزه و شكل به هشت نوع قابل تقسیم است: بلغم خلمى (آب بینى)، بلغم خام، بلغم بسیار رقیق، بلغم بسیار غلیظ، بلغم شور، بلغم صفراوى، بلغم ترش، بلغم تلخ گسى و بلغم زجاجى.
صفرا كه بر دو نوع است:
الف) صفراى طبیعى: در اصل همان كف خون است كه به رنگ سرخ دیده
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 55
مىشود. صفرا پس از آنكه در كبد ساخته شد به دو قسمت تقسیم مىشود.
قسمتى همراه خون رفته و موجب لطافت خون و جریان یافتن خون در عروق مىشود؛ قسمت دیگر به كیسه صفرا مىرود. این بخش از صفرا موجب دفع مواد زاید، شستشوى رودهها و تحریك ماهیچه مقعد جهت اجابت مزاج مىشود.
ب) صفراى غیر طبیعى: این نوع صفرا در اثر تركیب شدن صفراى طبیعى با مواد بیگانه و یا در صورتى كه صفراى طبیعى از حالت طبیعى و اعتدال خود خارج شود، ایجاد مىشود كه انواع متنوعى دارد.
سودا: كه بر دو نوع طبیعى و غیر طبیعى تقسیم مىگردد.
الف) سوداى طبیعى: درد و رسوبات خون است كه در كبد ساخته مىشود و مزهى آن بین شیرین و تلخ گس است. بخشى از آن همراه خون مىرود و خون را غلیظ مىكند. همچنین براى تغذیه برخى از اندامها مثل استخوان با خون مخلوط مىشود. بخش دیگر به طحال مىرود و در آنجا باقى مىماند. این قسمت از سودا در دفع مواد زاید، تغذیه طحال و تحریك دریچهى معده شركت دارد و از این طریق گرسنگى را تحریك مىكند.
ب) سوداى غیر طبیعى: این نوع، مثل سوداى طبیعى حالت ته نشست و درد ندارد و در واقع خاكستر و سوختهى خون، بلغم، صفرا یا سوداى طبیعى است.
8- 2- مقایسهاى بین اصول و تعاریف طب سنّتى با اصول و تعاریف پزشكى نوین
طب سنّتى یك طب كلنگر (جامعنگر) است. یعنى به یك" كل" اعتقاد دارد كه صرفا نمىتوان آن را جمع جبرى خصوصیّات و مشخصات اجزا دانست. به همین دلیل انسان را تنها مجموعهاى از اعضا كه با یكدیگر ارتباط مكانیكى دارند، نمىداند. در بدن به نوعى مدیریت مستقل به نام" نفس" اعتقاد دارد و از كیفیّتى به نام" مزاج" سخن مىگوید كه در ایجاد و حفظ سلامت نقش اساسى دارد. بدین معنى كه از نظر فیزیولوژیك، در هنگام بیمارى به جاى آنكه در ابتدا به سراغ تكتك اعضا و اجزا بدن برود، اختلالات و آسیبها را در درجهى اول معلول اختلال مزاج و سلامتى را حاصل تعادل و عملكرد صحیح همین مزاج مىداند. چنانكه مشاهده مىشود، در پزشكى امروز، اكثرا مسیر رسیدن به درمان برعكس مسیر طب سنّتى مىباشد. امروزه سعى بر این است كه هرچه بیشتر در سطح سلول و مولكول به بررسى اختلالات پرداخته شود؛ لذا منطقى به نظر مىرسد كه درك، فهم و توجیه برخى مبانى و معانى طب سنتى برطبق روشهاى جدید علمى دشوار یا غیر ممكن باشد. در ضمن باید به این نكته هم توجه داشت كه این اصول چندین قرن قبل پایهریزى شدهاند و ممكن است به دلیل عدم وجود امكانات، آزمایشگاهها و اطلاعاتى كه امروزه به یارى طب آمدهاند، با برخى توجیهات نادرست یا مبهم در طب سنتى روبرو شویم. امّا طب سنّتى همچنان ارزش خود را حفظ خواهد كرد. زیرا هدف طب، حفظ سلامت و رفع بیمارى است و روش طبىاى در این راه موفّق خواهد بود كه بتواند هرچه بیشتر به این اهداف اولیه دسترسى پیدا كند.
به عبارت دیگر ملاك اعتبار یا عدم اعتبار یك روش طبى این است كه آیا از نظر عملى به آن اهداف دست یافته است یا نه؟ در مورد طب سنتى نیز همین
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 59
سؤال مطرح است. با توجه به گذشته، جواب این پرسش آشكار خواهد گشت.
البته چنین به نظر مىرسد كه برخى اصول فعلى علم طب همانهایى هستند كه سالها قبل افرادى مثل ابن سینا، رازى و دیگران به آنها اشاره كردهاند و امروزه همان اصول در غالب واژهها و اصطلاحات جدید به كار مىروند. به عنوان مثال مىتوان نكات زیر را در نظر داشت:
انسان جهت انجام كار و فعالیتهاى خود به انرژى نیاز دارد. این انرژى بالقوّه در اصطلاح طب سنتى" قوا" نام دارد. براى تولید این انرژى بالقوّه باید مواد حاصل از سوختوساز بدن، تبدیل به موادى با انرژىهاى حرارتى، شیمیایى، الكتریكى و ... شوند. این مواد انرژىزا همان مولكولهاى كربندار، هیدروژندار، نیتروژندار و اكسیژندار هستند كه شاید بتوان آنها را معادل تقریبى" ارواح" دانست. قوا كار خود را توسط ارواح انجام مىدهند. عمل سوختوساز و تولید ارواح و مواد انتهایى حاصل از متابولیسم در" اعضا" انجام مىگیرد. اعضا از مواد حاصل از متابولیسم غذاها ایجاد شدهاند و محل تولید كار و حرارت هم هستند. مواد لازم جهت سوختوساز توسط خوراكها وارد بدن مىشوند. مواد اولیه غذاها از ذرّاتى تشكیل شده كه در طبیعت به صورت تركیبى وجود دارند و همراه با آب و الكترولیتها به بدن وارد مىشوند. این ذرّات معادل" عناصر" یا" اركان" هستند. خوراكها پس از تغییراتى وارد كبد شده و در آنجا پس از طى مراحلى به صورت مواد سازندهى بدن درمىآیند و به صورت خون و تركیبات دیگرى به اعضا مىرسند. این تركیبات معادل" اخلاط" هستند و این كار را در اصطلاح تولید خلط مىنامند. براى اخلاط چهارگانه مىتوان معادلهاى تقریبى بدین صورت در نظر گرفت:
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 60
- خون: كه قسمت اعظم آن سرم است.
- بلغم: لنف و موكوس.
- صفرا: صفرا و املاح صفراوى.
- سودا: مواد فیبرینى و گلبولهاى قرمز.
یكى از مشخصات هر فرد، عمل دستگاه" نوروهومورال" اوست كه اعمال جسمى و روانى فرد را هدایت مىكند. دستگاه نوروهومورال هر فرد در عین حال كه ممكن است با گروهى از مردم دیگر مشابهتهایى داشته باشد، داراى امتیازاتى است كه بهطور ارثى (ژنتیك) به او رسیده است و واكنش او را در مقابل عوامل بیرونى و درونى تنظیم مىكند. به این مشخصات در اصطلاح طب سنّتى" مزاج " مىگویند.
در مورد انواع مزاج باید به فعالیت دستگاه نورواندوكرین اشاره كرد.
دستگاه نورواندوكرین دستگاهى متشكل از غدد درونریز و سلسله اعصاب بدن است. این دو باهم در ارتباط بسیار نزدیك هستند و توسط هورمونها و تحریكات خود، كلیهى اعمال حیاتى و فعل و انفعالات شیمیایى بدن را تحت نظر مستقیم خود كنترل مىكنند. بروز هر عمل حیاتى توأم با یك سرى فعل و انفعالات است كه تقریبا همهى این اعمال در بدن تولید حرارت مىكنند. هر قدر این فعل و انفعالات شیمیایى سریعتر و شدیدتر انجام گیرد، مقدار حرارتى كه ایجاد مىشود، بیشتر است. شدت و كندى این اعمال و بالطبع شدت و ضعف تولید حرارت در بدن مستقیما مربوط به فعالیت غدد درونریز است كه
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 61
اندازهگیرى آن با تعیین متابولیسم پایه صورت مىگیرد. در بین غدد درونریز، غدّه تیرویید بیش از دیگر غدد در سرعت بخشیدن به فعل و انفعالات شیمیایى و تولید حرارت و بالا بردن متابولیسم بدن نقش دارد. بهطورىكه هرچه فعالیت این غدّه بالاتر رود، متابولیسم بازال هم بالاتر مىرود. بدینترتیب در گذشته افرادى كه فعّالیت غدّهى تیرویید آنها در حد اعتدال بود را صاحب مزاج معتدل مىخواندند. افرادى كه متابولیسم بازال بالایى داشتند (مثلا در اثر فعّالیت بیش از حدّ غدهى تیرویید) گرممزاج و اشخاص با متابولیسم بازال پایین را سردمزاج مىگفتند.
فرضیهى دیگرى بیان مىكند كه حالتهاى سردى، گرمى، ترى و خشكى مىتواند در ارتباط با چگونگى عملكرد غدهى آدرنال و اثرگذارى آن بر فعّالیت سیستم ادرارى باشد. بدین صورت كه در پركارى این غدّه كه جذب سدیم و آب از طریق كلیهها افزایش مىیابد، فرد دچار مزاجى گرم و تر مىشود و در كمكارى آن، كه آب زیادى از بدن دفع مىشود، فرد مزاجى سرد و خشك پیدا مىكند. همچنین براساس فرضیهى دیگرى، اثر غذاها بر سیستم سمپاتیك و پاراسمپاتیك مىتواند به نوعى بیانكننده سردى و گرمى آنها باشد، تحریك سیستم سمپاتیك (آدرنرژیك)، با افزایش تحریكپذیرى نشاندهنده گرممزاج بودن غذا و تحریك سیستم پاراسمپاتیك با ایجاد سستى و رخوت عمومى عاملى براى سردمزاجى غذا مىباشد.
همچنین برخى از محققان با ذكر اثر غذاها بر كاهش یا افزایش قند خون
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 62
و یا كاهش یا افزایش فشار خون درصدد توضیح اثر سردى و یا گرمى غذاها بودهاند. كه البته تمامى این استدلالات با سردمزاجى و یا گرممزاجى انسانها نیز گره خورده است. به عبارت دیگر تفاوت انسانها در عملكرد اعضاى بدن مىتواند منشاى سردمزاجى و گرممزاجى آنها باشد و تعامل انسان سردمزاج با غذاى سرد و انسان گرممزاج با غذاى گرممزاج مىتواند شدیدتر و سریعتر اتفاق افتاده و آثار گرمى و سردى را آشكار سازد.
البته با هیچیك از فرضیههاى ذكرشده، اثرگذارى غذاها بر مزاج انسان قابل توجیه نیست. چون هر قدر یك غذا از نظر میزان كالرى تولیدى در سطح پایینى باشد، باز در اثر متابولیسم در بدن تولید انرژى مىكند و هیچ غذایى باعث كاهش سطح انرژى بدن نمىشود. سردمزاج و یا گرممزاج بودن یك غذا را مىتوان تا حدودى به خاصیت آن غذا در تولید محیط اسیدى (اسیدوز) یا بازى (آلكالوز) منطبق كرد. براساس نوع تغییرى كه غذا درPH محیط داخلى بدن ایجاد مىكند به سردمزاج یا گرممزاج تقسیم شود و با توجه به اثرات سریع مواد غذایى در تغییرPH خون، این فرضیه در مورد مزاج غذاها منطقىتر به نظر مىرسد.
شایان توجه است كه هنوز هیچیك از فرضیههاى مطرحشده به اثبات نرسیده است و در این خصوص مطالعه و پژوهش بیشترى مورد نیاز است.
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 63
دو مزاج دیگر نیز تعریف شده است، مزاج جبلّی که مزاجی است که فرد با آن به دنیا می آید. در واقع هر فرد از بدو تولدش دارای حرارت و رطوبت غریزی می باشد که به آن مزاج اصلی یا جبلی یا سرشتی یا مادرزادی می گویند. نوع دیگر مزاج عرضی است، مزاجی که فرد در دوران عمر خود بواسطه مشکلات و بیماریها وغیره دچار آن میشود و به این واسطه از اندازههای مزاج جبلّی خود فاصله میگیرد.
اشاره شده در ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 11
روشهای مزاج شناسی تا کنون
در حال حاضر هیچ روش استاندارد شده ای برای شناخت مزاجها وجود ندارد و تعدادی از اطبا سنتی بر پایه تجارب شخصی این اقدام را انجام میدهند که دارای یک پارچگی لازم نمیباشد و این موضوع خود باعث ایجاد تداخلات تشخیصی فراوانی گردیده که نتیجه ان سردرگمی بیشتر بیماران میباشد به همین جهت پژوهشگران بر آن شدند که با استفاده از منابع یک پرسشنامه استاندارد به منظور تشخیص مزاج را به تدوین، استانداردسازی و ارزیابی نمایند.
روش اجرا
به منظور تدوین پرسشنامه با استفاده متون و کتب موجود در زمینه طب سنتی شامل: قانون فی الطب: ابن سینا - الحاوی: محمد بن ذکریای رازی- ذخیره خوارزم شاهی: جرجانی- مخزن الادویه کامل الصناعه: علی بن عباس اهوازی- مفرح القلوب: حکیم ارزانی - خلاصه الحکمه: محمد حسین عقیلی خراسانی مورد بررسی همه جانبه قرار گرفته و بر اساس انواع مزاجهای تعریف شده در این منابع و حالتهای مرتبط با هر مزاج سؤالات پرسشنامه استخراج گردید. از آنجا که اجسام و عناصر موجود در بدن انسان دارای حالتهای مختلف در مزاجهای مختلف طبق متون مورد بررسی تعریف شده اند، بنابراین سؤالات پرسشنامه بر اساس حالتهای مختلف هر یک از عناصر و اجسام بدن انسان و حالتهای مختلف مرتبط با مزاجهای چهارگانه در هر مورد تدوین گردید.
بر اساس منایع دو گروه مزاج و طبع (سرشتی-جبلّی و عرضی) مورد توجه قرار گرفته است که پرسشنامه مستقلی برای ارزیابی هر یک از دو مزاج تعریف شد. پرسشنامه اول به منظور ارزیابی مزاج جبّلی یا سرشتی از 26 سؤال شامل ارزیابی رنگ پوست بدن (مناطق پوشیده)، رنگ مو در سر (دوران کودکی و نوجوانی)، ساختار مو در سر، ساختار کلی قرص صورت، اندازه بلندای پیشانی، نسبت اندازه چشم به صورت، رنگ مردمک چشم، ترکیب سفیدی چشم، ساختار بینی (قبل از هرگونه عمل جراحی)، اندازه بینی، وضعیت پرههای بینی، شکل گونهها، شکل لب، اندازه لب، شکل دهان، نسبت اندازه دهان به صورت، اندازه زبان، شکل چانه، طول گردن، قطر گردن، وضعیت عروق (در دمای معمولی)، شکل ماهیچههای بازو، شکل دستها، ظاهر شانهها، طول شانه و قطر شانه تشکیل گردید. در این پرسشنامه هر یک از سؤالات دارای حالتهای مختلف مرتبط با یکی از مزاجهای چهارگانه صفرا، دم، بلغم و سودا بوده و در واقع سؤالات چهارگزینه ای بوده و هر سؤال تنها یک پاسخ می تواند داشته باشد. مزاج سرشتی فرد مزاجی است که در اکثریت سؤالات 26 گانه حالتهای آن وجود داشته است. در حقیقت مزاج دارای بیشترین فراوانی در حالتهای مختلف مرتبط با سؤالهای 26 گانه مزاج سرشتی غالب تعریف شده است. (جدول ضمیمه 1)
روائی محتوای این پرسشنامه توسط گروه صاحب نظران متشکل از 5 متخصص طب سنتی ارزیابی شد و کلیه سؤالات و حالتهای مرتبط با هر مزاج در هر سؤال توسط تمام متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. لذا توافق کامل تمامی متخصصین مبنای انتخاب هر سؤال و گزینههای مرتبط با آن بوده است.
پرسشنامه دوم به منظور ارزیابی مزاج عرضی از 56 سؤال تشکیل گردید. سؤالات در 5 گروه بررسی گرایشات حسی با 7 سوال، بررسی گرایشات گوارشی با 8 سوال، بررسی گرایشات رفتاری با 15 سوال، بررسی گرایشات پنداری با 25 سوال و وضعیت ابتلا به بیماریها در وضعیت کنونی طبق بندی شدند. هر سؤال دارای حالتهای جهارگانه منتسب به یکی از مزاجها و طبایع چهارگانه ضفرا، دم، بلغم و سودا بوده و بر اساس تجارب اساتید و .طبق منابع طب سنتی هر انسان از یک ترکیب صد در صدی شامل انواع چهارگانه مزاج بوده و در واقع مزاج هر فرد از مجموع چهار مزاج به نسبتهای مختلف و با مجموع مساوی صد تشکیل شده است. مزاج دارای بالاترین سهم از بین مزاجهای چهارگانه، مزاج غالب فرد را مشخص میکند. بنابراین در حالت متعادل فرضی که در آن از هر چهار مزاج در بدن به نسبت مساوی وجود دارد سهم هر یک از مزاجها مساوی 25 درصد خواهد بود. از آنجا که عناصر و اجسام مختلف سهم متفاوتی در تعیین مزاج عرضی به خود اختصاص می دهندبسته به اهمیت هر بخش و مجموعه سوالات گرایشات مختلف در نظر گرفته در پرسشنامه، امتیازات هر بخش (بر اساس مرور منابع و توافق متخصصان) به طور متفاوت و به شرح ذیل در نظر گرفته شد::
بخش بررسی گرایشات حسی (شامل 7 سوال) دارای امتیاز کل 53.9 و امتیاز هر سوال بطور مساوی 7/7، بخش بررسی گرایشات گوارشی (شامل 8 سوال) با امتیاز کل 12و امتیاز هر سوال بطور مساوی2/1، بخش بررسی گرایشات رفتاری (شامل 15 سوال) با امتیاز کل 10و امتیاز هر سوال بطور مساوی666/0، بخش بررسی گرایشات پنداری (شامل 25 سوال) با امتیاز کل 10 و امتیاز هر سوال بطور مساوی384/0، بخش وضعیت ابتلا به بیماریها در وضعیت حال (در 4گروه)، با امتیاز کل 14و امتیاز هر سوال بطور مساوی5/3.
در نهایت مجموع امتیازات برای هر یک از حالتهای مرتبط به مزاجهای چهارگانه محاسبه شده و مزاجی که دارای بیشترین امتیاز باشد به عنوان مزاج غالب عرضی در نظر گرفته می شود. در این پرسشنامه، در مورد تمام حوزهها از حالتهای موجود تنها یک مورد قابل انتخاب می باشد بجز حوزه بیماریها در وضعیت کنونی که فرد می تواند چندین مورد را نیز انتخاب نماید. (جدول ضمیمه 2)
پس از تأیید روائی و نهائی سازی پرسشنامه توسط متخصصان، مطالعه در دو مرحله انجام شد. ابتدا در مرحله پیش مطالعه (Pilot)، پرسشنامه جهت اعتبار سنجی در 15 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفت و به منظور ارزیابی پایائی پرسشنامه تكرار اندازه گیری 15 روز بعد در همان افراد انجام شد. به منظور تعیین پایائی درونی پرسشنامههای عرضی و سرشتی از شاخص آلفای كرونباخ و به منظور تعیین پایایی پرسشنامهها از ضریب همبستگی بین خوشهای (Inter Cluster Correlation) استفاده شد. به منظور تعیین میزان توافق در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون بر اساس پرسشنامهها آماره كاپا محاسبه گردید.
پس از تأیید پایائی پرسشنامه در پیش مطالعه، بررسی بر روی 197 بیمار مراجعه كننده به کلینیک تغذیه سیب دایت انجام شد، حجم نمونه به منظور برآورد شایع ترین مزاج در حد 50% با خطای 5% و دامنه قابل قبول 10% محاسبه گردید. معیارهای ورود به مطالعه مراجعه کنندگان 12 الی 70 سال و سالم و خروچ از مطالعه افراد زیر 12 سال و بالای 70 سال و بیمار در نظر گرفته شد. روند نمونه گیری آسان بوده و تمامی افراد تا تکمیل حجم نمونه وارد مطالعه شدند. هر دو بخش پرسشنامه به همراه اطلاعات دموگرافیك بیماران تكمیل گردید. در مورد شاخص توده بدنی، افراد با شاخص توده بدنی كمتر از 25 به عنوان طبیعی، افراد با شاخص توده بدنی 25 تا 30 به عنوان اضافه وزن و افراد با شاخص توده بدنی بالاتر از 30 به عنوان چاق در نظر گرفته شدند. به منظور توصیف خصوصیتهای كیفی و كمی به ترتیب از درصد و میانگین و انحراف معیار استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كیفی با مزاج بیماران از آزمون كای دو و به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كمی با مزاج اندازه گیری شده از آزمون آنالیز واریانس استفاده شد. P value كمتر از 0.05 از نظر آماری
معنی دار در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها توسط نرم افزار SPSSنسخه 20.0 انجام شد.
نتایج
در بررسی پایائی پرسشنامه میزان شاخص آلفای كرونباخ برای پرسشنامه عرضی معادل 0.912 (p<0.001) و این شاخص در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 0.852 (p<0.001) برآورد گردید. بر اساس ارزیابی همبستگی در پیش آزمون و پس آزمون مقدار همبستگی بین خوشه ای (ICC) در مورد پرسشنامه عرضی در مورد امتیاز محاسبه شده برای هر مزاج بالاتر از 0.9 و از نظر آماری معنی دار محاسبه گردید. (جدول شماره 1) در مورد پرسشنامه سرشتی از آنجا كه سؤالات دارای ماهیت لایتغیر بوده و امتیازدهی در طول زمان ذاتاً تغییری نخواهد داشت، شاخص همبستگی در مورد تمام انواع مزاج (100%) ارزیابی شد (نتایج نمایش داده نشده است).
امتياز مزاج | تعداد | ICC | P value |
صفرا | 15 | 967. | 0.001> |
دم | 15 | 901. | 0.001> |
بلغم | 15 | 938. | 0.001> |
سودا | 15 | 986. | 0.001> |
جدول شماره 1: مقدار همبستگی بین خوشهای (ICC) در مورد انواع مزاج بر اساس پرسشنامه عرضی مورد مطالعه در پیش و پس آزمون
مقدار آماره كاپا به منظور بیان مقدار توافق غیر شانسی در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون در مورد پرسشنامه عرضی معادل 0.901 (p<0.001) و در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 1 برآورد گردید.
افراد مورد مطالعه در مرحله دوم بررسی شامل 197 بیمار بود كه از این تعداد 14 نفر (7.1%) مرد و مابقی زن بودند. میانگین سن افراد مورد مطالعه (11.8)36.6 بود. جوانترین فرد مورد مطالعه 13 ساله و مسن ترین فرد 66 ساله بودده است. میانگین شاخص توده بدنی در افراد مورد مطالعه (4.9)28.4 بود.
دسته بندی گروه های سنی به افراد زیر 25 ساله، 25 تا 40 ساله و بالاتر از 40 سال انجام شد، فراوانی افراد مورد بررسی در این زیر گروه ها به ترتیب (16.2%)32، (43.7%)86 و (40.1%)79 نفر بود. فراوانی افراد با شاخص توده بدنی طبیعی، اضافه وزن و چاق به ترتیب معادل (25.9%)51، (39.1%)77 و (35.0%)69 نفر بودند.
وضعیت مزاج افراد مورد مطالعه بر اساس پرسشنامه های سرشتی و عرضی به همراه ارتباط آن دو در جدول شماره 2 ارائه شده است.
مزاج | سرشتی | |||||
صفرا | دم | بلغم | سودا | مجموع | ||
عرضی | صفرا | 0 | 3 | 48 | 0 | 51 |
0.0% | 5.9% | 94.1% | 0.0% | 100% | ||
دم | 3 | 9 | 62 | 1 | 75 | |
4% | 12% | 82/7% | 1.3% | 100% | ||
بلغم | 1 | 5 | 24 | 0 | 30 | |
3.3% | 16.7% | 80.0% | 0.0% | 100% | ||
سودا | 1 | 4 | 32 | 4 | 41 | |
2.4% | 9.8% | 78.0% | 9.8% | 100% | ||
مجموع | 5 | 21 | 166 | 5 | 197 | |
2.5% | 10.7% | 84.3% | 2.5% | 100% |
جدول شماره 2- فراوانی انواع مزاج بر اساس دو پرسشنامه عرضی و سرشتی در افراد مورد مطالعه
بررسی ارتباط متغیرهای مستقل مورد مطالعه با انواع مزاج بر اساس پرسشنامههای سرشتی و عرضی در جدول شماره 3 ارائه شده است. همانگونه كه مشاهده میشود رابطه جنسیت با مزاج سرشتی از نظر آماری معنی دار بوده و بیش از 85% از زنان مورد مطالعه دارای مزاج بلغم از نظر سرشتی ارزیابی شدهاند، حال آنكه فراوانی مزاج های دم و صفرا در مردان به طور نسبی بیش از زنان مشاهده شده است. بر اساس ارزیابی به عمل آمده با پرسشنامه عرضی ارتباط معنی داری میان مزاج و جنسبت مشاهده نشد.
چاقی در ارتباط با مزاج ارتباط معنی داری را چه در ارزیابی سرشتی و چه عرضی نشان نداد. این عدم ارتباط آماری هم در ارزیابی كیفی و هم در ارزیابی كمی بر اساس شاخص توده بدنی مشهود است.سن افراد مورد مطالعه چه در ارزیابی دسته بندی شده و چه ارزیابی كمی با مزاج بر اساس ارزیابی سرشتی ارتباط معنی دار آماری نشان نداد. اما سن در هر دو ارزیابی كمی و كیفی با مزاج بر اساس ارزیابی عرضی ارتباط معنی دار آماری نشان داد. به نحویكه افراد جوانتر بیشتر در مزاج های صفرا و دم و افراد مسن تر بیشتر در مزاج سودا ارزیابی شده اند. مقدار وزن ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی و عرضی نشان نداد. اما قد ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی نشان داد. همانگونه كه در جدول مشاهده می شود با افزایش قد مزاج از سودا به صفرا تمایل نشان میدهد كه این روند از نظر آماری معنی دار بوده است.
جدول شماره 3- بررسی ارتباط مزاج سرشتی و عرضی با متغیرهای مورد مطالعه *آزمون كای دو ** آزمون آنالیز واریانس
بحث
مزاج انسانها بر اساس جنسیت
با توجه به منابع طب سنتی یک از اهداف تحقیق اثبات سردی و تری بین جنس مذکر و مونث بوده است که بر اساس نتایج بدست آمده در نتیجه تحقیق به اثبات این موضوع تحقق میبخشد در جدول شماره ... همانطور که ملاحظه میشود ......
مزاج مردان به قیاس با مزاج زنان گرم و خشك است و بدین سبب قوتهاى مردان اندر همه كارها فزونتر باشد؛.. و مزاج زنان به قیاس با مزاج مردان سرد و تر باشد، بدین سبب به قوت حیوانى و نفسانى از مردان باز پس تر باشند، و رگهاى ایشان باریكتر باشد، و مسام ایشان بستهتر، و گوشت اندامهاى ایشان بر هم نشسته تر و نارك تر...
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 25
تغییرات مزاج بر اساس چاقی و لاغری
در منابع طب سنتی بطور مکرر اشاره شده است که در مزاج های سرد و تر (بلغم) میزان چربی بدن بیش از دیگر مزاج ها است و طبق محاسبات انجام گرفته در نتیجه تحقیق .........
تنهاى مردمان بهرى فربه است و بهرى لاغر و بهرى معتدل میان فربهى اندامها آكنده تر است، و گوشت آن سخت تر، و بهرى هست كه بدان سخت و آكندگى نیست. اما فربهى، دو گونه باشد: یكى از بسیارى گوشت و دیگر از بسیارى پیه، و آنچه از بسیارى گوشت باشد، مزاج گرم و تر باشد و آنچه از بسیارى پیه باشد، مزاج و سرد و تر باشد.
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 26
مزاج انسان بر اساس سن
با توجه به اینکه در منابع مزاج سن مورد تاکید قرار گرفته است و پیشینیان این عقیده را داشته اند که با تغییر سن مزاج دچار تحول شده و بطبع ان میتواند فرد را از نظر سلامتی دچار تحول نمای د
که به همین واسطه در تحقیق انجام شده این موضوع مد نظر قرار گرفت که با نتایج بدست آمده .......
اما مزاج تن مردم اندر سالهاى طفلى و كودكى و نارسیدگى تا نزدیك روزگار رسیدگى گرم و تر باشد؛ و از نزدیك سالهاى رسیدن، ترى كمتر شود و گرمى برحال خویش باشد، تا آخر سالهاى جوانى؛ پس اندر روزگار جوانى مزاج او گرم و خشك باشد، و از پس سى و پنجسالگى گرمى كمتر میشود تا چون به روزگار كهلى رسد گرمى و ترى هر دو بسیار كمتر شده باشد. و از پس شصت سالگى كه به روزگار پیرى رسد، باقى گرم و ترى اصلى همچنان كمتر میشود تا آخر عمر.
ذخیره خوارزمشاهى، ج1، ص: 24
دانلود بخش اول فيلم مزاج شناسى (بصورت تستى)
نتیجه گیری
طب سنتی ایران بر پایه تجارب هزاران ساله استوار است و اساس طب سنتی نیز مزاج شناسی آن میباشد و بنظر میرسد از آنجایی که در زندگی پیشینیان ما مزاج شناسی آنقدر عادی و همه گیر بوده است که زحمت تشریح بیش از این را بخود نداده اند . گویا که تمام مردم از با سواد و بی سواد به آن اشراف داشته اند و همین موضوع باعث این شده است که روشهای تعریف شده در منابع طب سنتی گویای یک روش استاندارد شده بر پایه یک پرسشنامه دقیق طراحی نشده و همین موضوع باعث ایجاد یک هرج و مرج در تشخیص مزاج شده است علی رغم اینکه منابع موجود اختلاف نظری با هم ندارند. به همین علت طراحی چنین پرسشنامه بسیار ضرور ی بنظر میرسد تا محققین بتواند پژوهشهای خود را بر پایه این پرسشنامه استوار نمایند.
نویسنده مقاله حمید رضا شیخ روشندل
منابع
جرجانی-ذخیره خوارزمشاهی- ج1، ص: 11 -ج1، ص: 25-ج1، ص: - 26 -ج1، ص: 24
شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول صفحات متن، ص: 47 متن، ص: 48 ص: 49 ص: 50 ، ص: 51 ص: 53 ص: 54 ص: 55 ص: 59 ص: 60 ص: 61 ص: 62 ص: 63