Sunday, 08 November 2015 09:58

تعیین مزاج سرشتی و عرضی

Rate this item
(0 votes)

عنوان:

تدون و ارزیابی پایائی و روائی یک پرسشنامه ساختارمند در تعیین مزاج سرشتی و عرضی

 

نویسندگان:

حمید‌رضا شیخ روشندل، فاطمه قدیمی و مهدیه علیزاده

نویسنده مسئول:

دکتر حمید رضا شیخ روشندل 

 

چکیده

مقدمه‏

در این فصل به بیان برخى اصطلاحات طب سنّتى از جمله اركان، مزاج، اخلاط، اعضا و قوا و ارواح مى‏پردازیم. در پایان نیز برخى مبانى طب سنّتى به صورت مقایسه‏اى با طب جدید، مورد بحث و بررسى قرار خواهند گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن و درك بهتر مطالب، لازم است تا مقدّماتى در مورد اصول و پیش‏فرض‏هایى كه دنیاى قدیم طب بر پایه آنها استوار بوده، به صورت اجمال ارایه گردد. به‏طور كلى این پیش‏فرض‏ها در اكثر نقاط دنیا به همین صورت یا با كمى اختلاف، در بین مردم و پزشكان مورد قبول بوده است.

بدیهى است مبانى طب سنّتى ایران هم بر پایه همین اصول و عقاید اوّلیه استوار مى‏باشد.

یكى از اوّلین مطالبى كه توجه گذشتگان ما را به خود جلب كرد، ظاهر (خواص فیزیكى) اجسام اطراف آنها بود. آنها مواد و نیروهاى اطراف خود را از لحاظ شباهت‏‌هاى ظاهرى و فیزیكى به طریق زیر دسته‌‏بندى كردند:

  • جامدات، كه نماینده‏ى آنها خاك (داراى صفت سردى و خشكى) بود.
  • مایعات، كه نماینده‏ى آنها آب (داراى صفت سردى و ترى) بود.
  • گازها (بخارات)، كه نماینده‏ى آنها هوا (داراى صفت گرمى و ترى) بود.
  • نیروها، كه نماینده‏ى آنها آتش (داراى صفت گرمى و خشكى) بود.

 پیشینیان ما با دقت در محیط اطراف خود چنین نتیجه گرفته بودند كه صفات دوبه‏دو متضاد" حرارت و برودت" و" رطوبت و خشكى" اساس ساختمان جهان را تشكیل مى‏دهند. همه اجسام به نوعى این صفات چهارگانه را در وجود خود دارند ولى در هر جسم یك یا چند صفت یا عنصر، غالب و نمایان است. در ادامه انسان را مركّب از مادّه و صورت تعریف كردند." مادّه"

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 47

از چهار عنصر (ركن) خاك، باد، آتش و هوا تشكیل شده و" صورت" مجموعه‏‌اى است كه مى‏‌كوشد تا عناصر را در كنار هم نگه دارد و پیوندهاى بین آنها را حفظ كند. از آنجایى كه این عناصر به صورت بالطبع باهم ناسازگار هستند، صورت جهت در كنار هم نگه داشتن آنها باید انرژى صرف كرده و تلاش و كوشش نماید. در این میان وظیفه‏‌ى طبیب این است كه در هنگام لزوم،" صورت" را یارى دهد تا با قدرت و تلاش بیشترى در جهت حفظ عناصر (اركان) در كنار هم بكوشد.

در مرحله‌‏ى بعد اخلاط تعریف شدند. بدین صورت كه در بدن هر فرد، مواد غذایى مصرف‏شده پس از طى مراحلى، تبدیل به مواد سیّالى به نام "خلط" مى‏‌شوند. اخلاط چهارگانه عبارتند از: خون‏، بلغم‏، صفرا  و سودا.

اعتقاد بر این بوده كه اساس ساختمان بدن انسان را خون (بهترین نوع خلط) تشكیل مى‏دهد و هرگونه وقفه در گردش خون مى‏تواند حیات انسان را به خطر بیندازد. اما از آنجایى كه تمام اخلاط مى‏توانند بر همدیگر اثر متقابل بگذارند، در بدن هر فرد نه تنها باید خون در حالت متعادل و به دور از مواد زاید باشد، بلكه سه خلط دیگر هم باید در حالت تعادل و سلامت باشند تا فرد سالم بماند.

در ادامه‏‌ى این فصل شما را با نظر طبیبان بزرگ ایرانى از جمله شیخ الرییس ابو على سینا در مورد مطالب فوق الذكر آشنا خواهیم كرد. در انتها نیز مقایسه‏اى بین برخى از مبانى طب قدیم با یافته‏ها و نظرات جدید خواهیم داشت.

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 48

 

2- 2- اركان (عناصر)

اجسام ساده‌‏اى هستند كه اجزاى اولیه بدن انسان و دیگر موجودات را تشكیل مى‌‏دهند و نمى‏‌توان آنها را به اجزایى كه از لحاظ شكل ظاهرى متفاوت هستند، تقسیم كرد. بر اثر اختلاط عناصر با یكدیگر، انواع موجودات- كه از نظر صورت گوناگون هستند- بوجود مى‏آیند. عناصر چهار عدد هستند  كه در دو گروه سبك (آتش و هوا) و سنگین (آب و خاك) قرار مى‏گیرند.

خاك: جسمى است ساده كه داراى سنگینى مطلق است. مزاج آن سرد و خشك است. یعنى اگر تحت تأثیر علت خارجى نباشد، سردى و خشكى ایجاد مى‏كند. وجود خاك در موجودات، موجب بهم پیوستگى و پایدارى اجزاى آنها است.

آب: جسمى است ساده و داراى سنگینى زیاد. مزاج آب سرد و تر است و سردى و ترى جزیى از خوى سرشتى آن است. آب به شكل‏گیرى و نرمى اشكال موجودات كمك مى‏كند. آب براى آفرینش، شكل دادن آمیزه‏ها و تجمّع و تفرّق اجزاى اجسام ضرورى است.

ترى (نم) اگر چه به آسانى هیئت‌‏هاى شكلى را از دست مى‏دهد، امّا شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 49

مجددا آنها را به سهولت مى‏‌پذیرد. خشكى برعكس ترى، هیئت‏هاى شكلى را به دشوارى مى‏پذیرد و به دشوارى نیز از آن دست برمى‏دارد.

هوا: جسمى است ساده و داراى سبكى زیاد. مزاج آن گرم و تر است و جهت نفوذ، نرم كردن و سبك كردن در نهاد موجودات قرار داده شده است.

آتش: جسمى است با سبكى مطلق كه مزاج گرم و خشك دارد. آتش براى پختن و نرم كردن به كار مى‏رود. در ضمن باعث تعدیل سردى دو عنصر سرد و سنگین (آب و خاك) مى‏شود. موضع طبیعى آتش بالاتر از تمام عناصر دیگر است.

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 50

 

3- 2- مزاج‏ 

 مزاج عبارت است از تأثیر متقابل اثر متضاد عناصر (اركان) چهارگانه. به عبارت ساده‏تر هرگاه اركان در مقادیر مختلف و نسبت‏هاى نابرابر باهم تركیب شوند، كیفیات جدیدى ایجاد مى‏كنند كه همان مزاج‏ها هستند. عناصر جهت ایجاد بیشترین تماس با یكدیگر، به ذرّات بسیار ریزى تقسیم مى‏شوند. هنگامى كه این ذرّات برهم اثر كنند، كیفیتى تازه بوجود مى‏آید كه سراسر ذرّات عناصر را در بر مى‏گیرد. از آنجایى كه عناصر داراى چهار كیفیت هستند (گرمى، سردى، خشكى و ترى)، پس مزاج جسم تازه تشكیل‏شده یا تجزیه‏شده نیز ما حصل این چهار كیفیت است.

مزاج‌‏ها دو نوعند:

  1. مزاج معتدل: مزاجى است كه در آن كیفیّات متضاد با نسبت‏‌ها و مقادیر برابر تركیب شده باشند.
  2. مزاج نامعتدل: به دو صورت تعریف مى‏‌شود:

 

الف) مزاج نامعتدل ساده: مزاج به یكى از كیفیات متضاد گرایش بیشترى دارد. انواع این نوع مزاج عبارتند از مزاج گرم، سرد، خشك و تر. در این حالت نمى‏توان تخمین زد كه این حالات چهارگانه تا چه مدّتى پایدار هستند، زیرا به‏عنوان مثال حالت گرم‏تر از حدّ لزوم، بدن را خشك‏تر از حد لازم مى‏كند یا حالت سردتر از حدّ لزوم، رطوبت بدن را بیشتر از حالت عادى بالا مى‏برد.

 شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 51

 ب) مزاج نامعتدل مركّب: مزاج به دو تا از كیفیات متضاد گرایش بیشترى پیدا مى‏كند. انواع این مزاج عبارتند از: مزاج گرم و خشك، مزاج گرم و تر، مزاج سرد و خشك و مزاج سرد و تر. پس در كل نه نوع مزاج وجود دارد:

 هشت نوع مزاج نامعتدل و یك نوع مزاج معتدل.

 نكته‌‏ى آخر اینكه پزشكان طب سنتى براى شناسایى حالات مزاجى افراد، نكات زیر را مدّ نظر قرار مى‏دادند و از این طریق حالات مزاجى افراد را تشخیص مى‏دادند:

 لمس كردن؛ توجه به مقدار ماهیچه و چربى بدن؛ معاینه موى فرد؛ رنگ پوست؛ شكل اندام‏ها؛ مقدار خواب و بیدارى؛ كنش‏هاى فرد (به‏عنوان مثال سرعت رشد، سرعت رستن موها، سرعت رویش دندان‏ها، سرعت در سخن‏

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 53

گفتن، پیوستگى كلام و ...)؛ دفع مواد زاید؛ كنش‏ها و واكنش‏هاى قواى نفسانى (به‏عنوان مثال توجه به حالاتى از قبیل زرنگى، بى‏شرمى، خیال‏پردازى، خوش‏بینى، تنبلى و ... كه هركدام نماینده‏ى یك یا چند حالت مزاجى مى‏باشند) و ....

 

4- 2- اخلاط

خلط ماده‌‏اى است مرطوب و روان كه از تغییرات غذا در بدن ایجاد مى‏شود. قسمتى از رطوبت بدن در اثر تولید اخلاط بوجود مى‏‌آید. به‏‌طور كلى خلط‌ها به دو صورت وجود دارند:

 

الف) خلط نیك: خلطى است كه مى‏تواند به تنهایى یا به كمك اخلاط دیگر مواد تحلیل رفته‏ى مزاج را جبران كند.

ب) خلط بد: خلطى است زاید و بى‏مصرف كه قدرت تبدیل شدن به خلط نیك را ندارد مگر به ندرت. این خلط باید از بدن رانده شود و بدن از این نوع خلط پاك گردد.

خلط‌هاى رطوبى اعم از نیك یا بد چهار نوع هستند:

خون: بهترین نوع خلط است و مزاجى گرم و مرطوب دارد كه به دو صورت مى‏‌تواند در بدن وجود داشته باشد.

الف) خون طبیعى: سرخ‏رنگ و شیرین است و بوى بدى ندارد.

ب) خون غیر طبیعى: از تغییرات خون طبیعى بوجود مى‏آید و دو نوع است: خونى كه مزاجش به صورت خودبه‏خود تغییر پیدا كرده، مثلا سردتر یا گرم‏تر از حد طبیعى شده و یا خونى كه در اثر پیدایش یك خلط بد در آن دگرگون شده است. این خلط بد ممكن است از خارج به خون اضافه شود و یا ممكن است در خود خون پدید آمده باشد.

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 54

بلغم: اهمیت بلغم در درجه‏ى دوم است و بعد از خون قرار دارد. بلغم به دو صورت طبیعى و غیر طبیعى دیده مى‏شود.

الف) بلغم طبیعى: این نوع بلغم استعداد آن را دارد كه به خون تبدیل شود و در اصل، بلغم طبیعى خونى است كه هنوز خام و ناپخته است. این بلغم شیرین است، به همراه خون به همه‏ى اندام‏ها مى‏رود و مزاج آن زیاد سرد نیست. بلغم در اندام‏ها به خون تبدیل مى‏شود. در ضمن با خون مى‏آمیزد و خون را براى تغذیه‏ى اندام‏‌هاى بلغمى (نظیر مغز) آماده مى‏كند. همچنین بلغم باعث مرطوب شدن مفاصل مى‏گردد.

ب) بلغم غیر طبیعى: این بلغم براساس مزه و شكل به هشت نوع قابل تقسیم است: بلغم خلمى (آب بینى)، بلغم خام، بلغم بسیار رقیق، بلغم بسیار غلیظ، بلغم شور، بلغم صفراوى، بلغم ترش، بلغم تلخ گسى و بلغم زجاجى.

صفرا كه بر دو نوع است:

الف) صفراى طبیعى: در اصل همان كف خون است كه به رنگ سرخ دیده‏

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 55

مى‌‏شود. صفرا پس از آنكه در كبد ساخته شد به دو قسمت تقسیم مى‏‌شود.

قسمتى همراه خون رفته و موجب لطافت خون و جریان یافتن خون در عروق مى‏شود؛ قسمت دیگر به كیسه صفرا مى‏رود. این بخش از صفرا موجب دفع مواد زاید، شستشوى روده‏ها و تحریك ماهیچه مقعد جهت اجابت مزاج مى‏شود.

ب) صفراى غیر طبیعى: این نوع صفرا در اثر تركیب شدن صفراى طبیعى با مواد بیگانه و یا در صورتى كه صفراى طبیعى از حالت طبیعى و اعتدال خود خارج شود، ایجاد مى‏شود كه انواع متنوعى دارد.

سودا: كه بر دو نوع طبیعى و غیر طبیعى تقسیم مى‏گردد.

الف) سوداى طبیعى: درد و رسوبات خون است كه در كبد ساخته مى‏شود و مزه‏ى آن بین شیرین و تلخ گس است. بخشى از آن همراه خون مى‏رود و خون را غلیظ مى‏‌كند. همچنین براى تغذیه برخى از اندام‏‌ها مثل استخوان با خون مخلوط مى‏شود. بخش دیگر به طحال مى‏رود و در آنجا باقى مى‏ماند. این قسمت از سودا در دفع مواد زاید، تغذیه طحال و تحریك دریچه‏ى معده شركت دارد و از این طریق گرسنگى را تحریك مى‏كند.

ب) سوداى غیر طبیعى: این نوع، مثل سوداى طبیعى حالت ته نشست و درد ندارد و در واقع خاكستر و سوخته‏ى خون، بلغم، صفرا یا سوداى طبیعى است.

 

8- 2- مقایسه‌‏اى بین اصول و تعاریف طب سنّتى با اصول و تعاریف پزشكى نوین‏

طب سنّتى یك طب كل‏نگر (جامع‏نگر) است. یعنى به یك" كل" اعتقاد دارد كه صرفا نمى‏توان آن را جمع جبرى خصوصیّات و مشخصات اجزا دانست. به همین دلیل انسان را تنها مجموعه‏اى از اعضا كه با یكدیگر ارتباط مكانیكى دارند، نمى‏داند. در بدن به نوعى مدیریت مستقل به نام" نفس" اعتقاد دارد و از كیفیّتى به نام" مزاج" سخن مى‏گوید كه در ایجاد و حفظ سلامت نقش اساسى دارد. بدین معنى كه از نظر فیزیولوژیك، در هنگام بیمارى به جاى آنكه در ابتدا به سراغ تك‏تك اعضا و اجزا بدن برود، اختلالات و آسیب‏ها را در درجه‏ى اول معلول اختلال مزاج و سلامتى را حاصل تعادل و عملكرد صحیح همین مزاج مى‏داند. چنانكه مشاهده مى‏شود، در پزشكى امروز، اكثرا مسیر رسیدن به درمان برعكس مسیر طب سنّتى مى‏باشد. امروزه سعى بر این است كه هرچه بیشتر در سطح سلول و مولكول به بررسى اختلالات پرداخته شود؛ لذا منطقى به نظر مى‏رسد كه درك، فهم و توجیه برخى مبانى و معانى طب سنتى برطبق روش‏هاى جدید علمى دشوار یا غیر ممكن باشد. در ضمن باید به این نكته هم توجه داشت كه این اصول چندین قرن قبل پایه‏ریزى شده‏اند و ممكن است به دلیل عدم وجود امكانات، آزمایشگاهها و اطلاعاتى كه امروزه به یارى طب آمده‏اند، با برخى توجیهات نادرست یا مبهم در طب سنتى روبرو شویم. امّا طب سنّتى همچنان ارزش خود را حفظ خواهد كرد. زیرا هدف طب، حفظ سلامت و رفع بیمارى است و روش طبى‏اى در این راه موفّق خواهد بود كه بتواند هرچه بیشتر به این اهداف اولیه دسترسى پیدا كند.

به عبارت دیگر ملاك اعتبار یا عدم اعتبار یك روش طبى این است كه آیا از نظر عملى به آن اهداف دست یافته است یا نه؟ در مورد طب سنتى نیز همین‏

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 59

سؤال مطرح است. با توجه به گذشته، جواب این پرسش آشكار خواهد گشت.

البته چنین به نظر مى‏رسد كه برخى اصول فعلى علم طب همانهایى هستند كه سال‏ها قبل افرادى مثل ابن سینا، رازى و دیگران به آنها اشاره كرده‏اند و امروزه همان اصول در غالب واژه‏ها و اصطلاحات جدید به كار مى‏روند. به عنوان مثال مى‏توان نكات زیر را در نظر داشت:

انسان جهت انجام كار و فعالیت‏هاى خود به انرژى نیاز دارد. این انرژى بالقوّه در اصطلاح طب سنتى" قوا" نام دارد. براى تولید این انرژى بالقوّه باید مواد حاصل از سوخت‏وساز بدن، تبدیل به موادى با انرژى‏هاى حرارتى، شیمیایى، الكتریكى و ... شوند. این مواد انرژى‏زا همان مولكول‏هاى كربن‏دار، هیدروژن‏دار، نیتروژن‏دار و اكسیژن‏دار هستند كه شاید بتوان آنها را معادل تقریبى" ارواح" دانست. قوا كار خود را توسط ارواح انجام مى‏دهند. عمل سوخت‏وساز و تولید ارواح و مواد انتهایى حاصل از متابولیسم در" اعضا" انجام مى‏گیرد. اعضا از مواد حاصل از متابولیسم غذاها ایجاد شده‏اند و محل تولید كار و حرارت هم هستند. مواد لازم جهت سوخت‏وساز توسط خوراك‏ها وارد بدن مى‏شوند. مواد اولیه غذاها از ذرّاتى تشكیل شده كه در طبیعت به صورت تركیبى وجود دارند و همراه با آب و الكترولیت‏ها به بدن وارد مى‏شوند. این ذرّات معادل" عناصر" یا" اركان" هستند. خوراك‏ها پس از تغییراتى وارد كبد شده و در آنجا پس از طى مراحلى به صورت مواد سازنده‏ى بدن درمى‏آیند و به صورت خون و تركیبات دیگرى به اعضا مى‏رسند. این تركیبات معادل" اخلاط" هستند و این كار را در اصطلاح تولید خلط مى‏نامند. براى اخلاط چهارگانه مى‏توان معادل‏هاى تقریبى بدین صورت در نظر گرفت:

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 60

- خون: كه قسمت اعظم آن سرم است.

- بلغم: لنف و موكوس.

- صفرا: صفرا و املاح صفراوى.

- سودا: مواد فیبرینى و گلبول‏هاى قرمز.

یكى از مشخصات هر فرد، عمل دستگاه" نوروهومورال" اوست كه اعمال جسمى و روانى فرد را هدایت مى‏كند. دستگاه نوروهومورال هر فرد در عین حال كه ممكن است با گروهى از مردم دیگر مشابهت‏هایى داشته باشد، داراى امتیازاتى است كه به‏طور ارثى (ژنتیك) به او رسیده است و واكنش او را در مقابل عوامل بیرونى و درونى تنظیم مى‏‌كند. به این مشخصات در اصطلاح طب سنّتى" مزاج‏ " مى‏‌گویند.

در مورد انواع مزاج باید به فعالیت دستگاه نورواندوكرین اشاره كرد.

دستگاه نورواندوكرین دستگاهى متشكل از غدد درون‏ریز و سلسله اعصاب بدن است. این دو باهم در ارتباط بسیار نزدیك هستند و توسط هورمون‏ها و تحریكات خود، كلیه‏ى اعمال حیاتى و فعل و انفعالات شیمیایى بدن را تحت نظر مستقیم خود كنترل مى‏كنند. بروز هر عمل حیاتى توأم با یك سرى فعل و انفعالات است كه تقریبا همه‏ى این اعمال در بدن تولید حرارت مى‏كنند. هر قدر این فعل و انفعالات شیمیایى سریع‏تر و شدیدتر انجام گیرد، مقدار حرارتى كه ایجاد مى‏شود، بیشتر است. شدت و كندى این اعمال و بالطبع شدت و ضعف تولید حرارت در بدن مستقیما مربوط به فعالیت غدد درون‏ریز است كه‏

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 61

اندازه‏‌گیرى آن با تعیین متابولیسم پایه‏  صورت مى‏‌گیرد. در بین غدد درون‏ریز، غدّه تیرویید بیش از دیگر غدد در سرعت بخشیدن به فعل و انفعالات شیمیایى و تولید حرارت و بالا بردن متابولیسم بدن نقش دارد. به‏طورى‏كه هرچه فعالیت این غدّه بالاتر رود، متابولیسم بازال هم بالاتر مى‏رود. بدین‏ترتیب در گذشته افرادى كه فعّالیت غدّه‏ى تیرویید آنها در حد اعتدال بود را صاحب مزاج معتدل مى‏خواندند. افرادى كه متابولیسم بازال بالایى داشتند (مثلا در اثر فعّالیت بیش از حدّ غده‏ى تیرویید) گرم‏‌مزاج و اشخاص با متابولیسم بازال پایین را سردمزاج مى‌‏گفتند.

فرضیه‏ى دیگرى بیان مى‏كند كه حالت‏هاى سردى، گرمى، ترى و خشكى مى‏تواند در ارتباط با چگونگى عملكرد غده‏ى آدرنال و اثرگذارى آن بر فعّالیت سیستم ادرارى باشد. بدین صورت كه در پركارى این غدّه كه جذب سدیم و آب از طریق كلیه‏ها افزایش مى‏یابد، فرد دچار مزاجى گرم و تر مى‏شود و در كم‏كارى آن، كه آب زیادى از بدن دفع مى‏شود، فرد مزاجى سرد و خشك پیدا مى‏كند. همچنین براساس فرضیه‏ى دیگرى، اثر غذاها بر سیستم سمپاتیك و پاراسمپاتیك مى‏تواند به نوعى بیان‏كننده سردى و گرمى آنها باشد، تحریك سیستم سمپاتیك (آدرنرژیك)، با افزایش تحریك‏پذیرى نشان‏دهنده گرم‏مزاج بودن غذا و تحریك سیستم پاراسمپاتیك با ایجاد سستى و رخوت عمومى عاملى براى سردمزاجى غذا مى‏باشد.

 همچنین برخى از محققان با ذكر اثر غذاها بر كاهش یا افزایش قند خون‏ 

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 62

و یا كاهش یا افزایش فشار خون درصدد توضیح اثر سردى و یا گرمى غذاها بوده‏اند. كه البته تمامى این استدلالات با سردمزاجى و یا گرم‏مزاجى انسانها نیز گره خورده است. به عبارت دیگر تفاوت انسانها در عملكرد اعضاى بدن مى‏تواند منشاى سردمزاجى و گرم‏مزاجى آنها باشد و تعامل انسان سردمزاج با غذاى سرد و انسان گرم‏مزاج با غذاى گرم‏مزاج مى‏تواند شدیدتر و سریع‏تر اتفاق افتاده و آثار گرمى و سردى را آشكار سازد.

البته با هیچ‏یك از فرضیه‏هاى ذكرشده، اثرگذارى غذاها بر مزاج انسان قابل توجیه نیست. چون هر قدر یك غذا از نظر میزان كالرى تولیدى در سطح پایینى باشد، باز در اثر متابولیسم در بدن تولید انرژى مى‏كند و هیچ غذایى باعث كاهش سطح انرژى بدن نمى‏شود. سردمزاج و یا گرم‏مزاج بودن یك غذا را مى‏توان تا حدودى به خاصیت آن غذا در تولید محیط اسیدى (اسیدوز) یا بازى (آلكالوز) منطبق كرد. براساس نوع تغییرى كه غذا درPH محیط داخلى بدن ایجاد مى‏كند به سردمزاج یا گرم‏مزاج تقسیم شود و با توجه به اثرات سریع مواد غذایى در تغییرPH خون، این فرضیه در مورد مزاج غذاها منطقى‏تر به نظر مى‏رسد.

شایان توجه است كه هنوز هیچ‏یك از فرضیه‏هاى مطرح‏شده به اثبات نرسیده است و در این خصوص مطالعه و پژوهش بیشترى مورد نیاز است.

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول ، متن، ص: 63

دو مزاج دیگر نیز تعریف شده است، مزاج جبلّی که مزاجی است که فرد با آن به دنیا می آید. در واقع هر فرد از بدو تولدش دارای حرارت و رطوبت غریزی می باشد که به آن مزاج اصلی یا جبلی یا سرشتی یا مادرزادی می گویند. نوع دیگر مزاج عرضی است، مزاجی که فرد در دوران عمر خود بواسطه مشکلات و بیماری‌ها وغیره دچار آن می‌شود و به این واسطه از اندازه‌های مزاج جبلّی خود فاصله میگیرد.

اشاره شده در ذخیره خوارزمشاهى، ج‏1، ص: 11

 

روش‌های مزاج شناسی تا کنون

در حال حاضر هیچ روش استاندارد شده ای برای شناخت مزاج‌ها وجود ندارد و تعدادی از اطبا سنتی بر پایه تجارب شخصی این اقدام را انجام میدهند که دارای یک پارچگی لازم نمیباشد و این موضوع خود باعث ایجاد تداخلات تشخیصی فراوانی گردیده که نتیجه ان سردرگمی بیشتر بیماران میباشد به همین جهت پژوهشگران بر آن شدند که با استفاده از منابع یک پرسشنامه استاندارد به منظور تشخیص مزاج را به تدوین، استانداردسازی و ارزیابی نمایند.

 

روش اجرا

به منظور تدوین پرسشنامه با استفاده متون و کتب موجود در زمینه طب سنتی شامل:  قانون فی الطب: ابن سینا - الحاوی: محمد بن ذکریای رازی- ذخیره خوارزم شاهی: جرجانی- مخزن الادویه کامل الصناعه: علی بن عباس اهوازی- مفرح القلوب: حکیم ارزانی - خلاصه الحکمه: محمد حسین عقیلی خراسانی مورد بررسی همه جانبه قرار گرفته و بر اساس انواع مزاج‌های تعریف شده در این منابع و حالت‌های مرتبط با هر مزاج سؤالات پرسشنامه استخراج گردید. از آنجا که اجسام و عناصر موجود در بدن انسان دارای حالت‌های مختلف در مزاج‌های مختلف طبق متون مورد بررسی تعریف شده اند، بنابراین سؤالات پرسشنامه بر اساس حالت‌های مختلف هر یک از عناصر و اجسام بدن انسان و حالت‌های مختلف مرتبط با مزاج‌های چهارگانه در هر مورد تدوین گردید.

بر اساس منایع دو گروه مزاج و طبع (سرشتی-جبلّی و عرضی) مورد توجه قرار گرفته است که پرسشنامه مستقلی برای ارزیابی هر یک از دو مزاج تعریف شد. پرسشنامه اول به منظور ارزیابی مزاج جبّلی یا سرشتی از 26 سؤال شامل ارزیابی رنگ پوست بدن (مناطق پوشیده)، رنگ مو در سر (دوران کودکی و نوجوانی)، ساختار مو در سر، ساختار کلی قرص صورت، اندازه بلندای پیشانی، نسبت اندازه چشم به صورت، رنگ مردمک چشم، ترکیب سفیدی چشم، ساختار بینی (قبل از هرگونه عمل جراحی)، اندازه بینی، وضعیت پره‌های بینی، شکل گونه‌ها، شکل لب، اندازه لب، شکل دهان، نسبت اندازه دهان به صورت، اندازه زبان، شکل چانه، طول گردن، قطر گردن، وضعیت عروق (در دمای معمولی)، شکل ماهیچه‌های بازو، شکل دست‌ها، ظاهر شانه‌ها، طول شانه و قطر شانه تشکیل گردید. در این پرسشنامه هر یک از سؤالات دارای حالت‌های مختلف مرتبط با یکی از مزاج‌های چهارگانه صفرا، دم، بلغم و سودا بوده و در واقع سؤالات چهارگزینه ای بوده و هر سؤال تنها یک پاسخ می تواند داشته باشد. مزاج سرشتی فرد مزاجی است که در اکثریت سؤالات 26 گانه حالت‌های آن وجود داشته است. در حقیقت مزاج دارای بیشترین فراوانی در حالت‌های مختلف مرتبط با سؤال‌های 26 گانه مزاج سرشتی غالب تعریف شده است. (جدول ضمیمه 1)

روائی محتوای این پرسشنامه توسط گروه صاحب نظران متشکل از 5 متخصص طب سنتی ارزیابی شد و کلیه سؤالات و حالت‌های مرتبط با هر مزاج در هر سؤال توسط تمام متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. لذا توافق کامل تمامی متخصصین مبنای انتخاب هر سؤال و گزینه‌های مرتبط با آن بوده است.

پرسشنامه دوم به منظور ارزیابی مزاج عرضی از 56 سؤال تشکیل گردید. سؤالات در 5 گروه بررسی گرایشات حسی با 7 سوال، بررسی گرایشات گوارشی با 8 سوال، بررسی گرایشات رفتاری با 15 سوال، بررسی گرایشات پنداری با 25 سوال و وضعیت ابتلا به بیماری‌ها در وضعیت کنونی طبق بندی شدند. هر سؤال دارای حالت‌های جهارگانه منتسب به یکی از مزاج‌ها و طبایع چهارگانه ضفرا، دم، بلغم و سودا بوده و بر اساس تجارب اساتید و .طبق منابع طب سنتی هر انسان از یک ترکیب صد در صدی شامل انواع چهارگانه مزاج بوده و در واقع مزاج هر فرد از مجموع چهار مزاج به نسبت‌های مختلف و با مجموع مساوی صد تشکیل شده است. مزاج دارای بالاترین سهم از بین مزاج‌های چهارگانه، مزاج غالب فرد را مشخص میکند. بنابراین در حالت متعادل فرضی که در آن از هر چهار مزاج در بدن به نسبت مساوی وجود دارد سهم هر یک از مزاج‌ها مساوی 25 درصد خواهد بود. از آنجا که عناصر و اجسام مختلف سهم متفاوتی در تعیین مزاج عرضی به خود اختصاص می دهندبسته به اهمیت هر بخش و مجموعه سوالات گرایشات مختلف در نظر گرفته در پرسشنامه، امتیازات هر بخش (بر اساس مرور منابع و توافق متخصصان) به طور متفاوت و به شرح ذیل در نظر گرفته شد:: 

بخش بررسی گرایشات حسی (شامل 7 سوال) دارای امتیاز کل 53.9 و امتیاز هر سوال بطور مساوی   7/7،  بخش بررسی گرایشات گوارشی (شامل 8 سوال) با امتیاز کل  12و امتیاز هر سوال بطور مساوی2/1، بخش بررسی گرایشات رفتاری (شامل 15 سوال) با امتیاز کل  10و امتیاز هر سوال بطور مساوی666/0، بخش بررسی گرایشات پنداری (شامل 25 سوال) با امتیاز کل 10 و امتیاز هر سوال بطور مساوی384/0، بخش وضعیت ابتلا به بیماری‌ها در وضعیت حال (در 4گروه)، با امتیاز کل  14و امتیاز هر سوال بطور مساوی5/3. 

در نهایت مجموع امتیازات برای هر یک از حالت‌های مرتبط به مزاج‌های چهارگانه محاسبه شده و مزاجی که دارای بیشترین امتیاز باشد به عنوان مزاج غالب عرضی در نظر گرفته می شود. در این پرسشنامه، در مورد تمام حوزه‌ها از حالت‌های موجود تنها یک مورد قابل انتخاب می باشد بجز حوزه بیماری‌ها در وضعیت کنونی که فرد می تواند چندین مورد را نیز انتخاب نماید. (جدول ضمیمه 2)

پس از تأیید روائی و نهائی سازی پرسشنامه توسط متخصصان، مطالعه در دو مرحله انجام شد. ابتدا در مرحله پیش مطالعه (Pilot)، پرسشنامه جهت اعتبار سنجی در 15 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفت و به منظور ارزیابی پایائی پرسشنامه تكرار اندازه گیری 15 روز بعد در همان افراد انجام شد. به منظور تعیین پایائی درونی پرسشنامه‌های عرضی و سرشتی از شاخص آلفای كرونباخ و به منظور تعیین پایایی پرسشنامه‌ها از ضریب همبستگی بین خوشه‌ای (Inter Cluster Correlation) استفاده شد. به منظور تعیین میزان توافق در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون بر اساس پرسشنامه‌ها آماره كاپا محاسبه گردید.

پس از تأیید پایائی پرسشنامه در پیش مطالعه، بررسی بر روی 197 بیمار مراجعه كننده به کلینیک تغذیه سیب دایت انجام شد، حجم نمونه به منظور برآورد شایع ترین مزاج در حد 50% با خطای 5% و دامنه قابل قبول 10% محاسبه گردید. معیارهای ورود به مطالعه مراجعه کنندگان 12 الی 70 سال و سالم و خروچ از مطالعه افراد زیر 12 سال و بالای 70 سال و بیمار در نظر گرفته شد. روند نمونه گیری آسان بوده و تمامی افراد تا تکمیل حجم نمونه وارد مطالعه شدند. هر دو بخش پرسشنامه به همراه اطلاعات دموگرافیك بیماران تكمیل گردید. در مورد شاخص توده بدنی، افراد با شاخص توده بدنی كمتر از 25 به عنوان طبیعی، افراد با شاخص توده بدنی 25 تا 30 به عنوان اضافه وزن و افراد با شاخص توده بدنی بالاتر از 30 به عنوان چاق در نظر گرفته شدند. به منظور توصیف خصوصیت‌های كیفی و كمی به ترتیب از درصد و میانگین و انحراف معیار استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كیفی با مزاج بیماران از آزمون كای دو و به منظور بررسی ارتباط متغیرهای كمی با مزاج اندازه گیری شده از آزمون آنالیز واریانس استفاده شد. P value كمتر از 0.05 از نظر آماری 

معنی دار در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط نرم افزار  SPSS‌نسخه 20.0 انجام شد.

 

نتایج

در بررسی پایائی پرسشنامه میزان شاخص آلفای كرونباخ برای پرسشنامه عرضی معادل 0.912 (p<0.001) و این شاخص در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 0.852 (p<0.001) برآورد گردید. بر اساس ارزیابی همبستگی در پیش آزمون و پس آزمون مقدار همبستگی بین خوشه ای (ICC) در مورد پرسشنامه عرضی در مورد امتیاز محاسبه شده برای هر مزاج بالاتر از 0.9 و از نظر آماری معنی دار محاسبه گردید. (جدول شماره 1) در مورد پرسشنامه سرشتی از آنجا كه سؤالات دارای ماهیت لایتغیر بوده و امتیازدهی در طول زمان ذاتاً تغییری نخواهد داشت، شاخص همبستگی در مورد تمام انواع مزاج (100%) ارزیابی شد (نتایج نمایش داده نشده است).

امتياز مزاج تعداد ICC P value
صفرا 15 967. 0.001>
دم 15  901. 0.001> 
بلغم 15  938. 0.001> 
سودا 15  986. 0.001> 

 جدول شماره 1: مقدار همبستگی بین خوشه‌ای (ICC) در مورد انواع مزاج بر اساس پرسشنامه عرضی مورد مطالعه در پیش و پس آزمون

 

مقدار آماره كاپا به منظور بیان مقدار توافق غیر شانسی در تعیین مزاج افراد مورد مطالعه در پیش و پس آزمون در مورد پرسشنامه عرضی معادل 0.901 (p<0.001) و در مورد پرسشنامه سرشتی معادل 1 برآورد گردید.

افراد مورد مطالعه در مرحله دوم بررسی شامل 197 بیمار بود كه از این تعداد 14 نفر (7.1%) مرد و مابقی زن بودند. میانگین سن افراد مورد مطالعه (11.8)36.6 بود. جوانترین فرد مورد مطالعه 13 ساله و مسن ترین فرد 66 ساله بودده است. میانگین شاخص توده بدنی در افراد مورد مطالعه (4.9)28.4 بود. 

دسته بندی گروه های سنی به افراد زیر 25 ساله، 25 تا 40 ساله و بالاتر از 40 سال انجام شد، فراوانی افراد مورد بررسی در این زیر گروه ها به ترتیب (16.2%)32، (43.7%)86 و (40.1%)79 نفر بود. فراوانی افراد با شاخص توده بدنی طبیعی، اضافه وزن و چاق به ترتیب معادل (25.9%)51، (39.1%)77 و (35.0%)69 نفر بودند.

وضعیت مزاج افراد مورد مطالعه بر اساس پرسشنامه های سرشتی و عرضی به همراه ارتباط آن دو در جدول شماره 2 ارائه شده است. 

 

مزاج سرشتی
صفرا  دم بلغم سودا مجموع
عرضی صفرا  0  3  48  0  51
0.0% 5.9% 94.1% 0.0% 100%
دم 3 9 62 1 75
 4% 12%  82/7%  1.3%  100%
بلغم  1 5 24 0  30
 3.3% 16.7%  80.0%  0.0% 100%
سودا  1 4 32 4  41
 2.4%  9.8%  78.0% 9.8% 100%
مجموع    5 21  166 5 197
2.5% 10.7%  84.3%  2.5% 100%

 جدول شماره 2- فراوانی انواع مزاج بر اساس دو پرسشنامه عرضی و سرشتی در افراد مورد مطالعه

 

بررسی ارتباط متغیرهای مستقل مورد مطالعه با انواع مزاج بر اساس پرسشنامه‌های سرشتی و عرضی در جدول شماره 3 ارائه شده است. همانگونه كه مشاهده می‌شود رابطه جنسیت با مزاج سرشتی از نظر آماری معنی دار بوده و بیش از 85% از زنان مورد مطالعه دارای مزاج بلغم از نظر سرشتی ارزیابی شده‌اند، حال آنكه فراوانی مزاج های دم و صفرا در مردان به طور نسبی بیش از زنان مشاهده شده است. بر اساس ارزیابی به عمل آمده با پرسشنامه عرضی ارتباط معنی داری میان مزاج و جنسبت مشاهده نشد.

چاقی در ارتباط با مزاج ارتباط معنی داری را چه در ارزیابی سرشتی و چه عرضی نشان نداد. این عدم ارتباط آماری هم در ارزیابی كیفی و هم در ارزیابی كمی بر اساس شاخص توده بدنی مشهود است.سن افراد مورد مطالعه چه در ارزیابی دسته بندی شده و چه ارزیابی كمی با مزاج بر اساس ارزیابی سرشتی ارتباط معنی دار آماری نشان نداد. اما سن در هر دو ارزیابی كمی و كیفی با مزاج بر اساس ارزیابی عرضی ارتباط معنی دار آماری نشان داد. به نحویكه افراد جوانتر بیشتر در مزاج های صفرا و دم و افراد مسن تر بیشتر در مزاج سودا ارزیابی شده اند. مقدار وزن ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی و عرضی نشان نداد. اما قد ارتباط معنی دار آماری با مزاج سرشتی نشان داد. همانگونه كه در جدول مشاهده می شود با افزایش قد مزاج از سودا به صفرا تمایل نشان می‌دهد كه این روند از نظر آماری معنی دار بوده است.

 

جدول شماره 3- بررسی ارتباط مزاج سرشتی و عرضی با متغیرهای مورد مطالعه *آزمون كای دو ** آزمون آنالیز واریانس 

بحث

مزاج انسان‌ها بر اساس جنسیت

با توجه به منابع طب سنتی یک از اهداف تحقیق اثبات سردی و تری بین جنس مذکر و مونث بوده است که بر اساس نتایج بدست آمده در نتیجه تحقیق به اثبات این موضوع تحقق میبخشد در  جدول شماره ... همانطور که ملاحظه میشود ...... 

مزاج مردان به قیاس با مزاج زنان گرم و خشك است و بدین سبب قوتهاى مردان اندر همه كارها فزونتر باشد؛.. ‏ و مزاج زنان به قیاس با مزاج مردان سرد و تر باشد، بدین سبب به قوت حیوانى و نفسانى از مردان باز پس تر باشند، و رگهاى ایشان باریكتر باشد، و مسام ایشان بسته‏تر، و گوشت اندامهاى ایشان بر هم نشسته تر و نارك تر...

ذخیره خوارزمشاهى، ج‏1، ص: 25

تغییرات مزاج بر اساس چاقی و لاغری

در منابع طب سنتی بطور مکرر اشاره شده است که در مزاج های سرد و تر (بلغم) میزان چربی بدن بیش از دیگر مزاج ها است و طبق محاسبات انجام گرفته در نتیجه تحقیق ......... 

تن‏هاى مردمان بهرى فربه است و بهرى لاغر و بهرى معتدل میان فربهى اندامها آكنده تر است، و گوشت آن سخت تر، و بهرى هست كه بدان سخت و آكندگى نیست. اما فربهى، دو گونه باشد: یكى از بسیارى گوشت و دیگر از بسیارى پیه، و آنچه از بسیارى گوشت باشد، مزاج گرم و تر باشد و آنچه از بسیارى پیه باشد، مزاج و سرد و تر باشد.

ذخیره خوارزمشاهى، ج‏1، ص: 26

مزاج انسان بر اساس سن

با توجه به اینکه  در منابع مزاج سن مورد تاکید قرار گرفته است و پیشینیان این عقیده را داشته اند که با تغییر سن مزاج دچار تحول شده و بطبع ان میتواند فرد را از نظر سلامتی دچار تحول نمای د

که به همین واسطه در تحقیق انجام شده این موضوع مد نظر قرار گرفت که با نتایج بدست آمده ....... 

 

اما مزاج تن مردم اندر سالهاى طفلى و كودكى و نارسیدگى تا نزدیك روزگار رسیدگى گرم و تر باشد؛ و از نزدیك سال‏هاى رسیدن، ترى كمتر شود و گرمى برحال خویش باشد، تا آخر سال‏‌هاى جوانى؛ پس اندر روزگار جوانى مزاج او گرم و خشك باشد، و از پس سى و پنج‏سالگى گرمى كمتر می‌شود تا چون به روزگار كهلى رسد گرمى و ترى هر دو بسیار كمتر شده باشد. و از پس شصت سالگى كه به روزگار پیرى رسد، باقى گرم و ترى اصلى همچنان كمتر می‌شود تا آخر عمر.

ذخیره خوارزمشاهى، ج‏1، ص: 24

دانلود بخش اول فيلم مزاج شناسى (بصورت تستى)

نتیجه گیری

طب سنتی ایران بر پایه تجارب هزاران ساله استوار است و اساس طب سنتی نیز مزاج شناسی آن میباشد و بنظر میرسد از آنجایی که در زندگی پیشینیان ما مزاج شناسی آنقدر عادی و همه گیر بوده است که زحمت تشریح بیش از این را بخود نداده اند . گویا که تمام مردم از با سواد و بی سواد به آن اشراف داشته اند و همین موضوع باعث این شده است که روشهای تعریف شده در منابع طب سنتی  گویای یک روش استاندارد شده بر پایه یک پرسشنامه دقیق طراحی نشده و همین موضوع باعث ایجاد یک هرج و مرج در تشخیص مزاج شده است علی رغم اینکه منابع  موجود اختلاف نظری با هم ندارند. به همین علت طراحی چنین پرسشنامه بسیار ضرور ی بنظر میرسد تا محققین بتواند  پژوهشهای خود را بر پایه این پرسشنامه استوار نمایند.

نویسنده مقاله حمید رضا شیخ روشندل 

منابع

جرجانی-ذخیره خوارزمشاهی- ج‏1، ص: 11 -ج‏1، ص: 25-ج‏1، ص: - 26 -ج‏1، ص: 24

شمس اردکانی، محمدرضا.[و دیگران]؛ (1387)، مروری بر تاریخ و مبانی طب سنتی اسلام و ایران، تهران: ملائک، چاپ اول صفحات متن، ص: 47 متن، ص: 48  ص: 49 ص: 50  ، ص: 51  ص: 53  ص: 54  ص: 55  ص: 59  ص: 60   ص: 61  ص: 62  ص: 63

 

Read 385268 times Last modified on Saturday, 02 January 2016 09:28

درباره من

پروفسور روشندل

لورم ایپسوم متن ساختگی

تلفن: 44 33 22 11 (021) 98+

فکس: 44 33 22 11 (021) 98+

پست الکترونیکــ: prof.roshandel@gmail.com

آخرین اخبار

20 April 2016
20 April 2016
20 April 2016

Search